آیینه سر بدزد که کورند سنگها
فرسنگها ز عاطفه دورند سنگها
تـا آبها دوبـاره بیفتند از آسیاب
این روزها چقدر صبورند سنگها
آیینه چون شکست،به تکثیر می رسد
بیهـــوده در تـدارک گورند سنــگها
باید قدم گذاشت ولیکن به احتیاط
کـز دیـر بــــاز سّد عبــورند سنگها
این است حرف تیشه ی آتش زبان که گفت
مثـــل همـیشه تـابع زورنــد سنگها
از سنگ جز سقـوط تـوقّع نمی رود
در قلّه بس که مست غرورند سنگها
نظرات شما عزیزان:
اثر: خلیل جوادی
تاريخ : 8 / 3 / 1391برچسب:, | نویسنده : یار دبستانی| نظرات